- برون سو
- طرف بیرون چیزی، جهت خارجی چیزی
معنی برون سو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برون سو
راه بیرون شدن، محل خروج
برون سو، طرف بیرون چیزی، جهت خارجی چیزی
سمت درونی چیزی، طرف درون چیزی یا جایی، جهت داخلی
جانب بیرون، سمت خارج
آفلرمان
خارج سرا
راه بیرون شدن مخرج محل خروج
پوستی که روی میوه را می پوشاند
ویژگی پول قلبی که در خارج از ضراب خانه سکه می زدند
Odorless
Externality
без запаха
экстерналии
geruchlos
Externalität
без запаху
зовнішність
bez zapachu
eksternalność
externalidade
sem cheiro
inodore
esternalità
sin olor
externalidad
sans odeur
externalité
geurloos
externaliteit
ไร้กลิ่น
ความเป็นภายนอก